بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
این فیلم محصول سال 2006 آمریکا است و با هدف نمایش جایگاه هویت در جهان دو فضایی شده جدید تولید شده است .
کارگردان این اثر چارلز وینکلر می باشد.
خلاصه ای از داستان
فیلم داستان زنی را بیان می کند که از سویی شرکتی در استانبول جهت همکاری دعوت شده است وی از آمرکا عازم استانبول می شود. او پس از ماجراهایی می فهمد که هویتش توسط شخص دیگری تصرف شده و برای او نام و هویت جدیدی در نظر گرفته شده بود که این فرد مرتکب دزدی و قتل شده بود . بنابراین او را به زندان می اندازند و پس از پیگیری های مداوم هویت او اثبات می شود.
بازیگران اصلی
Nikki Deloachki
Neil Hopkins
از فراسوی ماتریکس
تحلیل معرفت شناسی فیلم ماتریکس
هدف از این نوشته روشن کردن هسته اصلی و محور اتصال عناصر این فیلم است . معنای پنهان درون فیلم که سازندگان آن درپی القای این مفهوم به مخاطب خود هستند که شاید با نگاه اول قابل فهم نباشد و مخاطب را به صورت نا خودآگاه تحت تاثیر خود قرار دهد.
فیلم ماتریکس که در سال 1999 تولید شده است، فیلمی است که همگام با درامهای آخرالزمانی قبل از خود، همانند «دوازده میمون»، «دنیای آب»، «آرماگدون»، «تماس» و ... ما را با تصاویری از آیندۀ هزاره سوم رودررو می کند..
در میان انواع مختلف فیلم های سینمایی، فیلمهای با درون مایۀ آخرالزمان که از دهه های 80 و 90 تا زمان کنونی طیف وسیعی را به خود اختصاص داده اند، دارای مخاطبان بی شماری بوده اند که بیشترِ این گونه فیلمها، کنایه ها و تأکیدات خود را در باب شناخت پایان جهان و آخرالزمانی مطابق متون مذهبیِ مسیحی و یهودی بنا نهاده اند.
در دنیای سینما ـ بویژه سینمای هالیوود ـ براساس تئوری برخاسته از تفکر مادی، به جای منجی آسمانی مؤمن به دنیایی دیگر که برخاسته از متون مذهبی باشد، منجی ای این زمینی با تفکراتی امروزی، و مردی کاملاً منطبق با ایده آل های جامعۀ غربی، روبه رو هستیم.
فیلم ماتریکس نیز از این دسته فیلم هاست که با رویکردی صهیونیستی و غربی منجی آخر الزمان بشر و سرزمین موعود و نجاتبخش بشر را معرفی می کند.
رهایی بخش و منجی زمینیان در این فیلم، فردی است بسیار معمولی،او توماس اندرسن ـ با بازی کیانو ریوز ـ است؛او توماس اندرسن ـ با بازی کیانو ریوز ـ است؛
توماس اندرسن یا «نبو»، با اتکا به توانایی های ذهنی و علمی خود و با راهنمایی های یک گروه زیرزمینی، درمی یابد جهانی که در آن زندگی می کند، تمامی دروغ و فریبی برنامه ریزی شده است؛ دروغی به نام «ماتریکس».
توماس اندرسن یا «نبو»، با اتکا به توانایی های ذهنی و علمی خود و با راهنمایی های یک گروه زیرزمینی، درمی یابد جهانی که در آن زندگی می کند، تمامی دروغ و فریبی برنامه ریزی شده است؛ دروغی به نام «ماتریکس».
داستان فیلم گویا از سال 2199 میلادى آغاز مى شود. در فیلم «ماتریکس» دنیا اسیر تاریکی است و تنها چند انسان آزادیخواه در یک زیردریایی اسرارآمیز که به کشتی نوح علیه السلام نسب میبرد، با این دنیای تاریکی در سیتزند. مقصد زیردریایی همان آرمانشهر «زایان» است که فقط ناخدا و رهبر گروه «کاپیتان مورفی» نشان دقیق آن را میداند. مورفی خود نیز از نیروهای فرمانروایان شهر زایان است. ولی مورفی بدون امداد یک منجی نمیتواند بر امپراطوری ماتریکس غلبه کند و این بار منجی یا پیامبر جدید را از بین متخصصین کامپیوتر برمیگزیند نئو در حقیقت همان « New christ» یا «مسیح جدیدی» است که بر خلاف عیسی مسیح علیهالسلام، نه از میان پارسایان، که از بین تکنیسینها انتخاب میشود! در نتیجه پیامبر آخرالزمان به جای آنکه: «تئوریسین» باشد، یک «تکنیسین» است. در ادامه فیلم، مورفی طی آموزشهای سخت، تمام تکنیکهای نبرد با ماتریکس را به پیامبر جدید خود میآموزد و از او یک ماشین کشتار جمعی میسازد .
در انتهاى فیلم، ماتریکس از دست ویروس اسمیت رها مى شود و مردم «زایان» هم از حمله وسیع ماشین هاى اختاپوسى ماتریکس نجات مى یابند. در این فیلم، زنى به نام ترینیتى هم در گروه مورفیوس هست که معشوق نئو مى شود و با هم همکارى مى کنند.
به قول یکى از دست اندرکاران فیلم مورد بحث، به قریب چهارصد نماد، مذهب و مکتب فکرى در این فیلم اشاره شده است اما اشارات مسیحى و یهودى فیلم از همه بیشترند. در نگاه ابتدایى، چنین تصور مى شود که بیشتر فیلم سمبل ها و نمادهاى انجیلى است و به نحوى تبلیغ مسیحیت را در لایه هاى پنهان خویش دارد، ولى آیا نگاه عمیق هم ما را به این گزاره مى رساند؟
با نگاهی عمیق و مفهومی به نمادها و آموزه های موجود در فیلم نمود و حضور انگاره های صهیونیستی در فیلم قابل درک است.
«صهیونیسم» پدیده ای سیاسی و تفکری افراطی برگرفته از دین یهود است. صهیونیسم نماد نژادپرستی یهود است.
آرم بزرگ شرکت «برادران وارنر» (Warner Brothers) در ابتدا و انتهاى فیلم، خود را به وضوح مى نمایاند. حروف «WB» ما را به یاد شرکت صهیونیستى ـ یهودى «هالیوود» مى اندازد; شرکتى که گوى سبقت را از سایر رقباى دغل خویش ربوده و در مسیر پول سازى و انگاره سازى و مادى گرایى، دلِ اربابان صهیونیستى خود را طراوت بخشیده است;
فیلم مشهور «ماتریکس» با رویکردی نمادین به اساطیر کهن قوم یهود، قصه ظهور منجی و سفر به آرمانشهر یهود (ZAYAN یا ZION) را به تصویر میکشد
به عنوان روشنترین دلیل در این فیلم، نام سرزمین «صهیون» (Zion)، که نام کوهى در نزدکى بیت المقدس است و یهودیان و مسیحیان صهیونیست آن را پایتخت آخرالزمانى یهود مى دانند، در سرتاسر فیلم بارها تکرار مى شود «زایان»، ترجمه عبارت عبری صهیون است، و صهیون نام کوهی است در اورشلیم، و اورشلیم همان «ارض موعود» است؛ سرزمینی که در کتاب «مزامیر»، باب 48، آیه 2، وعده گاهی است امن برای رستگاران. همان طور که نجات یافتگان از «ماتریکس» در آرزوی دیدن «زایان» هستند.
اهالى شهر «صهیون» حقیقتاً در حال مبارزه براى نجات کره زمین هستند و بر این مطلب فیلم هم صحّه مى گذارد و بقیه جاها (غیر از شهر «زایان») پر از تاریکى و سیاهى و سخت نفوذ اهریمن دروغگوست و نئو در نهایت، قربانى مى شود، تا سرزمین آرمانى «زایان» باقى بماند و از شرّ ماتریکس در امان باشد
با کمى دقّت، مى یابیم که نئو نه تنها نماد مسیح نیست، بلکه از لحاظ تلفظ هم به «مسیح جدید» یا «مسیح راستین» نزدیک تر است.به عقیده یهودیان، عیساى ناصرى(علیه السلام)کذّاب بود و به خاطر همین گناه، به صلیب کشیده شد و مسیح جدید و راستین در آخرالزمان طلوع مى کند و در سرزمین موعود در کنار کوه «صهیون» حکومت جهانى یهود را ایجاد مى نماید و غیریهودیان را خدمتگزار یهود خواهد کرد و بهشت زمینى را مى آفریند.
یهودیان با مهاجرت به آمریکا و گسترش سالن های سینمایی و تولید فیلم ، انحصار فیلم سازی را که متعلق به ساحل شرقی بود لغو کردند و هالیوود را بنیان نهادند.
آنها استودیوهای 6 گانه آمریکایی در دهه 1920، هالیوود را در حومه شهر لسآنجلس تشکیل دادند و تا حدود 30 سال حاکم مطلق بودند. صاحبان این کمپانیها، یهودی و از مهاجرین اروپای شرقی بودند.
اهداف مهم صهیونیستها از به دست گرفتن شرکتهای سینمایی عبارت بود از:
سوال اساسی من در این مقاله چگونگی قرار گرفتن سریال نرگس با موضوعی اجتماعی و جدی در بخش سریال های روتین شبانه است و اینکه چگونه این مموعه با چنین موضوع جدی توانست جایگاه و مخاطبان خود را در جامعه پیدا کند وچگونه مخاطبانی که در سالهای اخیر به سریال های شبانه با موضوع طنز عادت کرده بودند توانستند یک ملودرام اجتماعی را به عنوان برنامه شبانه بپذیرند؟
به همین منظور ابتدا مختصری در مورد انر ملودرام ارائه می شود و در ادامه به علل جذب مخاطب نرگس خواهیم پرداخت.
مختصری در مورد ملودرام:
ملودرام معمولا به نمایشنامه های مردمی و توده پسند در اروپای قرن نوزدهم اطلاق می شد که عناصرشان رنگین تر و بزرگتر از زندگی روزمره بودند. ملودرام از آثار اولیه گوته و شیللر نشات می گیرد. در واقع ملودرام داستانی است برخوردار از عشق و اشک و اندوه.
ملودرام یکی از ژانرهایی است که از بطن جامعه بر خاسته و زندگی مخاطبان را نمایش می دهد و مخاطب با موضوع و بازیگران آن احساس همذات پنداری بیشتری دارد.
به علت همین ویژگی نزدیکی با مخاطب به سرعت جایگاه خود را درجامعه باز می کند .
ملودرام نرگس
نرگس ملودرامی اجتماعی خانوادگی است که کشکش خانوادهای ثروتمند با خانواده ای کم بضاعت را بر سر ازدواج فرزندانشان نشان می دهد. نرگس داستانی است از عشق و اشک و اندوه که در بستر خانوادگی شکل گرفته یعنی محتویات و موضوعات ملودرام را در بستری خانوادگی ارائه کرده است.
قصه نرگس واقعیت ها و رویداد های تلخ و در دناک خانواده و اجتماع امروز را به تصویر کشانید . مشکلات و مسایلی که مردم هر روزو هر لحظه در هنگام کار و فعالیت در گیر آن هستند و حالا ساعت 11 شب افراد فارغ از کار و فعالیت روزانه که می خواهند به هیچ مو ضوعی فکر نکنند به تماشای نرگس می نشینند و گویی به نوعی داستان زندگی خود را مرور می کنند و حواث روز را دقایقی از ذهن می گذرانند.
مجموعههایی که هر شب روی آنتن میروند، اگر داستان و شخصیتپردازی خوبی داشته باشند بینندگان را به خود جذب میکنند. «نرگس» با برخورداری از این ویژگی، با اقبال مخاطبان روبهرو شده است.
نرگس به عنوان اولین کار نمایشی، ملودرام و غیر طنز ایرانی اگر حرکت و کار تازه ای نباشد ، بدون شک پدیده است. و با سریال نرگس فصل جدیدی در سریال های نود قسمتی باز شده است.
جذب مخاطب گسترده می تواند یک شاخصه مثبت برای نرگس محسوب شود. جایی که از حیطه زیبایی شناسی خارج شده و وارد مقولات جامعه شناختی می شویم. نرگس از نیاز و اشتیاق مخاطب برای دیدن ملودرام خبر می دهد؛ ژانر محبوب همه ادوار، که بیش از تعقل با احساس سروکار دارد.
یکی از مهمترین دلایل جذب مخاطب نرگس به عنوان مجموعه روتین شبانه ای نود شبی با مضمونی جدی و اجتماعی عدم پیچیدگی در قصه سریال نرگس بود که موجب شده بود مخاطبان به راحتی قادر به پیش بینی اتفاقات این سریال باشند. عدم طرح مسئله و به چالش کشاندن ذهن تماشگر یابه تصویر کشاندن معانی عمیق و جدی از علل دیگر این مطلب می باشد.
این عدم پیچیدگی در روند سریال آثارمتفاوتی برجای گذاشت که از سویی به روندکیفی آن تا حدودی ضربه زد اما از سوی دیگر در زمینه جذب مخاطب مثبت عمل کرد.
واقعی بودن و رئال بودن از دیگر دلایل جذب مخاطب نرگس است. مخاطب ایرانی با این ماجرا و قصه ها چه در زندگی خود چه در زندگی اطرافیان خود آشنایی کامل دارد.
طبق نظر سنجی انجام شده توسط سازمان تحقیقات و سنجش برنامه ای صدا و سیما از بین 812 نفر از افراد بالای 12 سال ساکن شهر تهران نرگس در بین سریال های هفته چهارم که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید بالا ترین رتبه را کسب کرد.
بنا بر این نظرسنجی سریال شبانه نرگس 76% مخاطب و 96% رضایت بیننده را به خود جلب کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ