سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 63046

  بازدید امروز : 0

  بازدید دیروز : 2

فلسفه رسانه های جمعی

 
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: ::: چهارشنبه 85/8/3::: ساعت 6:37 عصر

 

 از فراسوی ماتریکس

تحلیل معرفت شناسی فیلم ماتریکس

 

هدف از این نوشته روشن کردن هسته اصلی و محور اتصال عناصر این فیلم است . معنای پنهان درون فیلم که سازندگان آن درپی القای این مفهوم به مخاطب خود هستند که شاید با نگاه اول قابل فهم نباشد و مخاطب را به صورت نا خودآگاه تحت تاثیر خود قرار دهد.

فیلم ماتریکس که در سال 1999 تولید شده است، فیلمی است که همگام با درامهای آخرالزمانی قبل از خود، همانند «دوازده میمون»، «دنیای آب»، «آرماگدون»، «تماس» و ... ما را با تصاویری از آیندۀ هزاره سوم رودررو می کند..

در میان انواع مختلف فیلم های سینمایی، فیلمهای با درون مایۀ آخرالزمان که از دهه های 80 و 90 تا زمان کنونی طیف وسیعی را به خود اختصاص داده اند، دارای مخاطبان بی شماری بوده اند که بیشترِ این گونه فیلمها، کنایه ها و تأکیدات خود را در باب شناخت پایان جهان و آخرالزمانی مطابق متون مذهبیِ مسیحی و یهودی بنا نهاده اند.

در دنیای سینما ـ بویژه سینمای هالیوود ـ براساس تئوری برخاسته از تفکر مادی، به جای منجی آسمانی مؤمن به دنیایی دیگر که برخاسته از متون مذهبی باشد، منجی ای این زمینی با تفکراتی امروزی، و مردی کاملاً منطبق با ایده آل های جامعۀ غربی، روبه رو هستیم.

فیلم ماتریکس نیز از این دسته فیلم هاست که با رویکردی صهیونیستی و غربی منجی آخر الزمان بشر و سرزمین موعود و نجاتبخش بشر را معرفی می کند.

رهایی بخش و منجی زمینیان در این فیلم، فردی است بسیار معمولی،او توماس اندرسن ـ با بازی کیانو ریوز ـ است؛او توماس اندرسن ـ با بازی کیانو ریوز ـ است؛

توماس اندرسن یا «نبو»، با اتکا به توانایی های ذهنی و علمی خود و با راهنمایی های یک گروه زیرزمینی، درمی یابد جهانی که در آن زندگی می کند، تمامی دروغ و فریبی برنامه ریزی شده است؛ دروغی به نام «ماتریکس».

توماس اندرسن یا «نبو»، با اتکا به توانایی های ذهنی و علمی خود و با راهنمایی های یک گروه زیرزمینی، درمی یابد جهانی که در آن زندگی می کند، تمامی دروغ و فریبی برنامه ریزی شده است؛ دروغی به نام «ماتریکس».

داستان فیلم گویا از سال 2199 میلادى آغاز مى شود. در فیلم «ماتریکس» دنیا اسیر تاریکی است و تنها چند انسان آزادی‌خواه در یک زیردریایی اسرارآمیز که به کشتی نوح علیه السلام نسب می‌برد، با این دنیای تاریکی در سیتزند. مقصد زیردریایی همان آرمانشهر «زایان» است که فقط ناخدا و رهبر گروه «کاپیتان مورفی» نشان دقیق آن را می‌داند. مورفی خود نیز از نیروهای فرمانروایان شهر زایان است. ولی مورفی بدون امداد یک منجی نمی‌تواند بر امپراطوری ماتریکس غلبه کند و این بار منجی یا پیامبر جدید را از بین متخصصین کامپیوتر برمی‌گزیند نئو در حقیقت همان « New christ» یا «مسیح جدیدی» است که بر خلاف عیسی مسیح علیه‌السلام،  نه از میان پارسایان، که از بین تکنیسین‌ها انتخاب می‌شود! در نتیجه پیامبر آخر‌الزمان به جای آنکه: «تئوریسین» باشد، یک «تکنیسین» است. در ادامه فیلم، مورفی طی آموزش‌های سخت، تمام تکنیک‌های نبرد با ماتریکس را به پیامبر جدید خود می‌آموزد و از او یک ماشین کشتار جمعی می‌سازد .

در انتهاى فیلم، ماتریکس از دست ویروس اسمیت رها مى شود و مردم «زایان» هم از حمله وسیع ماشین هاى اختاپوسى ماتریکس نجات مى یابند. در این فیلم، زنى به نام ترینیتى هم در گروه مورفیوس هست که معشوق نئو مى شود و با هم همکارى مى کنند.

به قول یکى از دست اندرکاران فیلم مورد بحث، به قریب چهارصد نماد، مذهب و مکتب فکرى در این فیلم اشاره شده است اما اشارات مسیحى و یهودى فیلم از همه بیشترند. در نگاه ابتدایى، چنین تصور مى شود که بیشتر فیلم سمبل ها و نمادهاى انجیلى است و به نحوى تبلیغ مسیحیت را در لایه هاى پنهان خویش دارد، ولى آیا نگاه عمیق هم ما را به این گزاره مى رساند؟

با نگاهی عمیق و مفهومی به نمادها و آموزه های موجود در فیلم  نمود و حضور انگاره های صهیونیستی در فیلم قابل درک است.

«صهیونیسم» پدیده ای سیاسی و تفکری افراطی برگرفته از دین یهود است. صهیونیسم نماد نژادپرستی یهود است.

آرم بزرگ شرکت  «برادران وارنر» (Warner Brothers) در ابتدا و انتهاى فیلم، خود را به وضوح مى نمایاند. حروف «WB» ما را به یاد شرکت صهیونیستى ـ یهودى «هالیوود» مى اندازد; شرکتى که گوى سبقت را از سایر رقباى دغل خویش ربوده و در مسیر پول سازى و انگاره سازى و مادى گرایى، دلِ اربابان صهیونیستى خود را طراوت بخشیده است;

 فیلم مشهور «ماتریکس» با رویکردی نمادین به اساطیر کهن قوم یهود، قصه ظهور منجی و سفر به آرمانشهر یهود (ZAYAN یا ZION) را به تصویر می‌کشد

به عنوان روشنترین دلیل در این فیلم، نام سرزمین «صهیون» (Zion)، که نام کوهى در نزدکى بیت المقدس است و یهودیان و مسیحیان صهیونیست آن را پایتخت آخرالزمانى یهود مى دانند، در سرتاسر فیلم بارها تکرار مى شود  «زایان»، ترجمه عبارت عبری صهیون است، و صهیون نام کوهی است در اورشلیم، و اورشلیم همان «ارض موعود» است؛ سرزمینی که در کتاب «مزامیر»، باب 48، آیه 2، وعده گاهی است امن برای رستگاران. همان طور که نجات یافتگان از «ماتریکس» در آرزوی دیدن «زایان» هستند.

اهالى شهر «صهیون» حقیقتاً در حال مبارزه براى نجات کره زمین هستند و بر این مطلب فیلم هم صحّه مى گذارد و بقیه جاها (غیر از شهر «زایان») پر از تاریکى و سیاهى و سخت نفوذ اهریمن دروغگوست و نئو در نهایت، قربانى مى شود، تا سرزمین آرمانى «زایان» باقى بماند و از شرّ ماتریکس در امان باشد

 با کمى دقّت، مى یابیم که نئو نه تنها نماد مسیح نیست، بلکه از لحاظ تلفظ هم به «مسیح جدید» یا «مسیح راستین» نزدیک تر است.به عقیده یهودیان، عیساى ناصرى(علیه السلام)کذّاب بود و به خاطر همین گناه، به صلیب کشیده شد و مسیح جدید و راستین در آخرالزمان طلوع مى کند و در سرزمین موعود در کنار کوه «صهیون» حکومت جهانى یهود را ایجاد مى نماید و غیریهودیان را خدمتگزار یهود خواهد کرد و بهشت زمینى را مى آفریند.

یهودیان با مهاجرت به آمریکا و گسترش سالن های سینمایی و تولید فیلم ، انحصار فیلم سازی را که متعلق به ساحل شرقی بود لغو کردند و هالیوود را بنیان نهادند.

 آنها استودیوهای 6 گانه آمریکایی در دهه 1920، هالیوود را در حومه شهر لس‌آنجلس تشکیل دادند و تا حدود 30 سال حاکم مطلق بودند. صاحبان این کمپانی‌ها، یهودی و از مهاجرین اروپای شرقی بودند.

اهداف مهم صهیونیستها از به دست گرفتن شرکتهای سینمایی عبارت بود از:  

  1. بسط ارزشهای مادی گرایانه که امروزه در ارزشهای آمریکایی متبلور است
  2. جهانی کردن اسطوره ها و خرافات و دروغهای صهیونیستی – یهودی مثل افسانه فتح بی رحمانه و قساوت گونه فلسطین
  3. انتقال خرافه های صهیونیستی به سینما از قبیل: «افسانه آخرالزمان» و پیشگویی‌های مربوط به آن است خرافه دیگری که صهیونیست‌ها آن را در قالب سینمایی مصادره به مطلوب کرده‌اند، مسأله «ظهور         ناجی» و «سفر به سرزمین موعود» است. اما ناجی این قبیل فیلم‌ها نه آن منجی است که بشریت در انتظار اوست.
    کلام آخر آن که صهیونیسم بین‌الملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ ازطریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطوره‌ای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه: «شیطان» ، «پایان دنیا» ، «ظهور منجی یهود» ، « سفر به سرزمین موعود»  ، «تشکیل امپراطوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری می‌دهد.

 


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

اشتراک